در این مقاله به تطور ماهیت و چیستی عقل در امامیه از مدرسه کوفه تا مدرسه بغداد پرداخته شده است. گزارشها و شواهد موجود در مدرسه کوفه نشان میدهد که حدیثگرایان امامیه در این مدرسه عقل را موجودی مستقل و روحانی(غیرجسمانی) میدانستند. خداوند این عقل را بین انسانها تقسیم کرده و انسانها به وسیله آن خوب و بد را میفهمند. در مقابل متکلمان مدرسه کوفه توجهی به وجود مستقل و نورانی عقل نداشته و عقل را حالت و قوهای نفسانی میدانستهاند که خداوند به انسانها اعطا کرده است. عالمان امامیه در مدرسه قم در حقیقت ادامهدهنده دیدگاههای محدثان مدرسه کوفه بودهاند. البته در مواردی مانند کلینی در عین حال که تمایلهایی به جریان متکلمان کوفه دیده میشود؛ ولی سعی شده است بین دیدگاه متکلمان و محدثان کوفه جمع شود. متکلمان امامیه در مدرسه بغداد مانند معتزلیان وجود مستقل عقل را انکار کرده و حتی روایات موجود در این بحث را مَجاز دانستهاند. از بین آنان شیخ مفید و کراجکی برخلاف معتزله عقل را عرض معرفی کردند؛ در حالی که سید مرتضی و دیگر متکلمان مدرسه بغداد به کلی با معتزلیان همراه شده و عقل را تنها مجموعهای از علوم ضروری دانستند.